بررسی آیه اعتصام از دیدگاه امامیه واهل سنت
بررسی مفردات آیة اعتصمام (واعتصموا بحبل الله جمیعاً ولا تفرقوا) (آل عمران / 103)
الف) اعتصام : از سه حرف اصلی (ع ص م) مشتق شده که در کتب لغویین به این معانی آمده است: منع کردن، جلوگیری و دفع دوری کردن، پناه بردن به چیزی، چنگ زدن (فراهیدی، العین 1/313؛ ابن منظور، لسان العرب 12/404-407؛ طریحی، مجمع البحرین 6/116).
البته برخی از محققین بیان کردهاند که همة این معانی به یک اصل واحد برمیگردد و و آن عبارتست از حفظ با دفاع (مصطفوی، التحقیق 8/153) یعنی کسی که تمسک جوید به حبل الله در حقیقت از خودش محافظت کرده و دفاع کرده در مقابل تاریکیها و جهالتها و دشمنان.
ب) حبل الله : حَبْل در کتب لغت به معنای ریسمانی است محکم (فراهیدی، العین 3/236؛ ابن منظور 11/134).در حقیقت انسان برای رسیدن به خداوند متعال میبایست از طریق واسطهای مورد اطمینان، استفاده کند که ریسمان به آن امر تشبیه شده است . راغب اصفهانی میگوید حبل به همان معنای ریسمان است که معروف است لکن استعاره آورده شده برای وصل و اتصال و ارتباط برقرار کدن با هر چیزی.( راغب، المفردات فی غریب القرآن، 217). یعنی حفظ کردن و در امان بودن از گزند عقوبات دنیوی و اخروی در گروِ تمسّک به ریسان خداوند است لذا علّت تشبیه به ریسمان این است که انسان در شرائط عادی و بدون داشتن راهنما در قعر چاه تاریکی و ظلمت و جهل و نادانی باقی میماند; برای نجات از این دره نیاز به ریسمان محکمی دارد که همان ریسمان الهی است.
مراد از حبل الله و اقوال در مسأله
در این که مراد از حبل الله در این آیه شریفه چیست بین مفسرین و علمای شیعه و سنی اختلاف وجود دارد که در حقیقت این اختلاف، به اعتقاد هر یک از این دو مذهب در باب امامت و خلافت برمیگردد.در روایتی که بین شیعه و سنی متواتر است پیامبر اکرم میفرماید: انّ الامّة ستفترق علی ثلاث وسبعین فرقة، اثنتان وسبعون فرقة فی النار وفرقة فی الجنة، امت من بر هفتاد و سه گروه و فرقه تقسیم میشوند که تمامی آنها در آتش جهنم هستند مگر یک فرقه (علامه مجلسی 28/14) که تا این قسمت از روایت اهل سنت هم قبول دارند (فخررازی 1/90؛ بیضاوری 2/470؛ ابن حجر 6؛ خطیب بغدادی 13/307 ) ولکن شیعه میگوید فرقه ناجیه فرقهای است که تابع اهل بیت باشند ولی اهل سنت میگویند: فرقهای است که دنبال جماعت باشد. بنابراین هر دو گروه قائلند که برای نجات از آتش جهنم باید تمسک به حبل الله جست ولکن در این که مراد از حبل الله چیست اختلاف وجود دارد.
دیدگاه امامیه:علمای شیعه قائلاند که مراد از حبل الله در آیه شریفه، اهلبیت عصمت و طهارت میباشند و برای این مدعا ادلهای اقامه کردند:
الف) دلیل نقلی
1. خداوند متعال در سورة آل عمران میفرماید: (ومن یعتصم بالله فقد هُدی الی صراط مستقیم، هرکس که به خدا تمسک جوید هدایت شده است.) (آل عمران / 101)
در این آیه امر شده به اعتصمام و تمسک به خداوند متعال که در پیروی از دستورات او سعادت و کمال بشر تضمین شده است با جمع بین این دو آیه و آیه مورد بحث، و همچنین باتوجه به این که آیه مورد بحث دو آیه بعد از این آیه میباشد میتوان نتیجه گرفت که حبل و ریسمان خداوند متعال باید یک سنخیتی با خداوند داشته باشد تا با اعتصام و چنگ زدن به او در حقیقت انسان به خداوند چنگ زده باشد و آن غیر معصوم نمیباشد زیرا تنها معصوم است که انسان با اطاعت از او خداوند را اطاعت کرده است و از ضلالت و گمراهی هدایت مییابد.
شاهد این مطلب هم اینکه در آیة اولو الامر (یا ایها الذین آمنوا اطیعوا الله واطیعوا الرسول واولی الأمر منکم، (نساء / 59) و یا آیه ولایت (انما ولیکم الله ورسوله والذین آمنوا الذین یقیمون الصلاة ویؤتون الزکاة وهم راکعون) (مائده / 55) باتوجه به سیاق آیات ، آن عدهای که در کنار خداوند و رسولش آمدهاند، اهل بیت هستند زیرا تنها آنها معصومند و انسان زمانی میتواند یقین کند که اطاعت خدا را انجام داده است که از معصوم پیروی کند چنانچه برخی از علمای بزرگ اهل سنت مانند فخر رازی نیز از آیه اولو الامر استفاده عصمت کرده اند (انّ الله أمر بطاعة اولی الامر علی سبیل الجزم ومن أمر الله بطاعته علی سبیل الجزم والقطع لابد وان یکون معصوماً عن الخطأ) (فخررازی 10/113).
2. روایاتی که در ذیل آیة اعتصام از ائمه اطهار وارد شده دلالت میکند که مراد از حبل الله، اهل بیت هستند که به برخی از این روایات اشاره میشود:
- عدهای از اهل یمن بر پیامبر اکرم وارد شدند که پیامبر در شأن آنها فرمودند این گروه رقیق القلب و راسخ الایمان هستند، اینها سؤال کردند که یا رسول الله، وصی تو چه کسی است حضرت فرمود همان است که خدا امر کرده به اعتصام به او در آیه (واعتصموا بحبل الله جمیعاٌ) گفتند او چه کسی است پیامبر فرمود همان است که در آیه شریفه (الا بحبلٍ من الله وحبلٍ من الناس ) که مراد از حبل من الله قرآن و مراد از جعل من الناس وصی من است گفتند او چه کسی است همین طور پیامبر آیاتی را در شأن او میفرمودند تا این که آنها گفتند ما خیلی مشتاق دیدن او هستیم او را به ما نشان بده حضرت فرمودند خودتان بین این مردم بگردید دلتان به هر کدام میل و روی آورد همان حبل الله است 0 آنها گشتند تا امیرالمؤمنین را آوردند و به پیامبر گفتند دلمان به این فرد گرایش پیدا کرد حضرت فرمود: انتم نخبة الله سپس فرمود چطور او را شناختید آنها در حالی که گریه میکردند گفتند بین مردم گشتیم تا این که دلمان آنقدر مجذوب این فرد شد به گونهای که فکر کردیم او پدر ما و ما فرزندان اوییم.پیامبر بشارت داد که این گروه درجنگ صفین و جمل شرکت میکنند و به شهادت میرسند چنانچه این وعده محقق شد (علامه مجلسی 36/112؛ نعمانی / 29؛ سید هاشم بحرانی 1/669) .- عبدالله بن عباس میگوید ما نزد پیامبر نشسته بودیم که یکی از اعراب وارد شد و گفت از شما شنیدم که فرمردهاید (اعتصموا بحبل الله) منظور شما از حبل الله چه کسی است در این هنگام پیامبر دستشان را به دست امیرالمؤمنین زدند و فرمودند: تمسّکوا بهذا فهذا هو الحبل المتین به این مرد تمسک کنید که او حبل الله است .
(سید هاشم بحرانی 1/672؛ عیاشی 1/194)
نکته : نه تنها حبل الله به امیرالمؤمنین تفسیر شده بلکه به تمامی اهل بیت نیز تفسیر شده است :- مرحوم مجلسی در بحارالانوار بابی آورده تحت عنوان انهم علیهم السلام حبل الله المتین و روایات فراوانی را ذکر کرده مبنی بر این که مراد از حبل الله ائمه اطهار علیهم السلام هستند (علامه مجلسی 24/82).
- امام باقر علیه السلام میفرماید: آل محمد هم حبل الله الذی اُمرنا بالاعتصام به منظور از حبل الله که خدا امر کرده به چنگ زدن به آن آل محمد هستند. (عیاشی 1/102؛ سلیم بن قیس /732؛ علامه مجلسی 24/85).-در روایت دیگری تصریح شده که باید بر ولایت اهل بیت اجتماع کرد و از آن جدا و متفرق نشد امام باقر علیه السلام در ذیل این آیه شریفه میفرماید: خداوند متعال میدانست که امت پیامبر بعد از رحلت پیامبرشان ، گروه گروه میشوند لذا نهی کرد آنها را که مبادا جدا و متفرق شوید و امر کرد که همگی باید بر ولایت آل محمد جمع شوید و متفرق نشوید (علی بن ابراهیم قمی 1/108).
3. حدیث ثقلین
با دقت در حدیث ثقلین مخصوصاً که در برخی از عباراتی که در روایات دیگر موجود است لفظ اعتصام نیز وجود دارد انسان می فهمد که کاملاً این حدیث، آیه اعتصام را تفسیر میکند .
پیامبر میفرماید: (فانی قد ترکت فیکم ما ان اعتصمتم به لن تضلّوا ، کتاب الله وعترتی) (بیهقی 5/442؛ بروجردی 4/82) تمسک و اعتصام به کتاب الله و عترت پیامبر همان دو امری است که پیامبر باقی گذاشتند و فرمودند که تا زمانی که به هر دو تمسک بجوئید هرگز گمراه نمیشوید این معنا را در آیه اعتصمام نیز میتوان به خوبی دید زیرا خداوند دستور داده که هرگزاز حبل الله جدا نشوید و متفرق نشوید.
حتی در برخی از عبارات از حدیث ثقلین تصریح شده که قرآن و عترت دو حبل و ریسمان میباشند. (کتاب الله حبل ممدود مابین السماء والارض وعترتی اهل بیتی وانهما لن یفترقا) (آلوسی 2/235 به نقل از ابن ابی شیبه و طبرانی).
نکته قابل توجه اینکه در برخی روایات وارد شده که بین قرآن و امام رابطه تنگاتنگی وجود دارد و اینکه به امام، معصوم میگوییم به این دلیل است که امام تمسک میجوید به حبل الله که قرآن است و قرآن به سمت امت هدایت میکند و امام به سمت قرآن یعنی هر یک باید در کنار دیگری باشد و مکمل یکدیگر باشند تا مردم را هدایت کنند. (شیخ صدوق /132).
ب) دلیل عقلی:
1) با دقت در آیه شریفه به این نکته دست مییابیم که خداوند میفرماید تمسک به این حبل و ریسمان موجب سعادت ابدی است لذا در این مقام عقل میگوید باید انسان دنبال کسی برود که یقین دارد او معصوم است زیرا با پیروی از انسان غیر معصوم یقین پیدا نمیکند که روز قیامت اهل نجات شود لذا حبل الله هر کسی که هست باید معصوم باشد تا انسان بتواند به او و سخنانش اعتماد و یقین داشته باشد و از طرفی در بین اهل سنت حتی خودشان هم اجماع دارند که غیر از اهل بیت، معصومی وجود ندارد بنابراین نتیجه میگیریم که تنها معصوم در این عالم اهل بیت میباشند.
2) با توجه به تاریخ بعد از رحلت پیامبر اکرم آنچه موجب اختلاف و دودستگی بین مسلمین شده جدا شدن از اهل بیت و پیوستن به افرادی است که خلافت و ولایت را غصب نمودند لذا آیه شریفه دستور داده که مبادا بین یکدیگر اختلاف ایجاد کنید و سبب تفرقه شوید بلکه همگی باید به حبل الله که تنها ، اهل بیت است و معیار و ملاک حق میباشد تمسک کنید.
نقد دیدگاه برخی از مفسرین شیعه
برخی از مفسران در ذیل این آیه شریفه پس از این که اقوال را نقل کردهاند به نکتهای اشاره میکنند که این تفسیرها و اقوال مختلف هیچ کدام با هم اختلاف ندارند زیرا منظور از ریسمان الهی هرگونه وسیله ارتباط با ذات پاک خداوند است خواه این وسیله اسلام باشد یا قرآن یا پیامبر و اهل بیت او (مکارم شیرازی 3/29) آنچه که از ظاهر این عبارت به دست میآید ، این است که انسان از هر راهی که به خداوند رسید، کفایت میکند و راه سعادت را پیموده و حال آن که در روایات فراوانی ذکر شده است که اگر کسی حتی به اندازه عُمر نوح خدا را عبادت کند از شب تا صبح و روزها را روزه بدارد تا زمانی که ولایت اهل بیت را قبول نکند اعمال او هیچ ارزشی ندارد بلکه طبق برخی روایات خداوند او را با سر وارد آتش جهنم میکند. (علامه مجلسی 27/172؛ شیخ طوسی /132).لذا تنها راه صحیحی که میتواند انسان را به خدا برساند راه ائمه اطهار و قبول ولایت آنهاست.
کیفیت دلالت آیه بر خلافت بلافصل امیرالمؤمنین علیه السلام
طبق روایاتی که ذکر شد مراد از حبل الله وجود مبارک امیرالمؤمنین و پس از ایشان اهل بیت پیامبر می باشند لذا بعد از پیامبر اکرم باید ایشان را به عنوان امام و حجت خداوند بر خلق، قبول کرد و اگر دیگران را به عنوان خلیفه پذیرفتیم به این معناست که به این آیه شریفه و روایات ذیل آن عمل ننمودهایم زیرا آنچه در کنار قرآن است طبق حدیث ثقلین، عترت پیامبر است و هم چنین تنها افرادی که معصوم هستند و اگر انسان چشم بسته از آنها اطاعت کند، نجات مییابد، اهل بیت میباشند، بنابراین به حکم این آیه شریفه باید پس از پیامبر، امیرالمؤمنین را به عنوان امام و خلیفة بلافصل پیامبر قبول کرد.
دیدگاه اهل سنت در آیة اعتصام
باتوجه به گفتار علمای اهل سنت در ذیل آیه شریفه، انسان پی میبرد که در میان آراء و اقوال مختلفی وجود دارد و البته این مسأله، طبیعی است زیرا انسان هر مقدار که از سرچشمه وحی و گفتار معصومین دور شود به همان مقدار در منجلاب جهل و تارکی فرو میرود و از آن طرف مجبور میشود که به دنبال دیگران برود تا حرفی برای گفتن داشته باشد ، این در حالی است که روایاتی که دلالت میکند بر علم ائمه و این که آنها معدن علم و گنجیة دانش هستند در کتب اهل سنت به وفور به چشم میخورد (ابن عدی 1/190؛ خطیب بغدادی 3/181؛ ابن عساکر 9/20؛ ابن اثیر 4/22).این مطلب در حالی است که اهل سنت تصریح کردهاند که ما اهل بیت را از لحاظ علمی و مرجعیت علمی قبول داریم اگر چه در خلافت نمیپذیریم امّا به این گفتار خودشان نیز عمل نمیکنند و در تفسیر آیات به دنبال اقوال صحابه و تابعین هستند که معصوم نمیباشند.
اقوال عامه در آیه شریفه:
1-مراد از حبل الله ، عهد است چنانچه قرآن در آیه دیگری میفرماید (به عهد من وفا کنید من هم به عهد شما وفا میکنم) بقره / 40 و به این دلیل به عهد، حبل گفته شد که چون موجب از بین رفتن خوف میشود و مانند طنابی است که اگر کسی آن را بگیرد ترس و هراس از او زائل میشود.
2- مراد قرآن است که در برخی از روایات وارد شده که قرآن است که حبل الله المتین است چنانچه از ابن مسعود نقل شده است.
3- مراد دین خدا است.
4- مراد طاعت خداست.
5- مراد توبة با اخلاص است.
6-مراد جماعت است زیرا بعد از حبل الله در آیه شریفه فرموده مبادا متفرق شوید (فخر رازی 8/311؛ طبری 4/21؛ ابن جوزی 1/311).
7-مراد اهل بیت علیهم السلام است (سیوطی 2/60؛ آلوسی 2/235) البته این گروه از کسانی هستند که حدیث ثقلین را در ذیل آیه شریفه به عنوان یک قول در کنار اقوال دیگر آوردهاند ولکن عده دیگری نیز وجود دارند که بیان کردهاند مراد از حبل الله، اهل بیت میباشند که در اینجا به عدهای از آنها اشاره میشود :
-حاکم حسکانی در تفسیرش بیان کرده است که نباید فرمود هرکس دوست دارد که سوار بر کشتی نجات شود و به ریسمان الهی چنگ زند پس میبایست ولایت امیرالمؤمنین و اولاد او را قبول کند.و یا در روایت دیگری وارد شده از امام صادق علیه السلام که منظور از ریسمان الهی در این آیه شریفه، ما اهل بیت هستیم که هر کسی به آن تمسک بگوید مؤمن است و هرکس آن را ترک کند ایمان ندارد. یعنی بر طبق این سخن ملاک ایمان و کفر در تمسک و چنگ زدن به اهل بیت است و هرکس که تمسک بجوید کافر است. (حاکم حکسانی 1/169)
نکته قابل توجه این که برخی از علمای اهل سنت بیان کردهاند که حسکانی شیعه است و حال آن که این طور نیست زیرا اولاً : او درهمین کتاب تفسیرش فضائل خلفاء و دیگران هم ذکر کرده است .
ثانیاً : متأسفانه در بین اهل سنت یک قاعدهای وجود دارد که اگر کسی روایات زیادی در فضائل اهلبیت در کتابش ذکر کند او را رمی به تشیع میکنند و حال آن که این طور نیست بلکه چنین کسانی که فضائل را نقل میکنند از باب ذکر حقائق است و از باب این که داشتن محبت اهل بیت به حکم آیات قرآن جزء ضروریات است که اگر کسی نداشته باشد اصلاً از دایره اسلام خارج شده است ولکن این دسته از مؤلفین ولو محبت دارند اما چون ولایت و خلافت بلافصل امیرالمؤمنین را قبول نکردهاند لذا نمیتوان گفت شیعه هستند یعنی باید معیار و ملاک تشیع را تعریف کرد و سپس دید که آیا فلان مؤلف شیعه است یا نه و با این بیان روشن شد که این دسته از مؤلفین شیعه نیستند.ثالثاً: ذهبی که عالم متعصبی است در کتاب رجالش در اوصاف حسکانی میگوید: الامام المحدّث البارع القاضی ابوالقاسم عبیدالله بن عبدالله بن حسکان القرشی العامری النیشابوری الحنفی الحاکم یعنی نه تنها حفی و سنی مذهب است بلکه القابی مانند محدث، حاکم، قاضی را هم داراست. (ذهبی 18/268).
-ثعلبی و ابو نعیم اصفهانی و ابن بطریق هرکدام در کتابشان بیان کردهاند که حضرت صادق علیه السالم فرمودند منظور از ریسمان الهی ما اهل بیت هستیم (ثعلبی 3/163؛ حسکانی به نقل از ابونعیم و ابن بطریق 1/168).
-ابن حجر هیثمی که از علمای بسیار متعصب اهل سنت است و تا توانسته در کتابش بر علیه تشیع مطالبی را بیان کرده است ولکن در قسمتی از کتابش (صواعق محرقه) در ذیل آیاتی که در فضائل اهل بیت میآورد به آیه اعتصام میرسد میگوید امام صادق علیه السلام فرمودند: مراد از حبل الله ما اهل بیت هستیم. (هیثمی /90) به همین مضمون نیز شبلنجی در کتاب نور الابصار / 101 نقل میکند.
-قندوزی حنفی نیز نقل میکند که مردی از پیامبر در مورد حبل الله پرسید حضرت در این هنگام دستش را بر دست علی زدند و فرمودند به این مرد تمسک جوئید که او ریسمان محکم خداوند است. (قندوزی /119).
نقد و بررسی اقوال علمای اهل سنت
اشکال قول اوّل:
قول اول این بود که مراد از حبل الله و ریسمان الهی، عهد می باشد . اشکالی که بر این قول وارد است این است که اوّلاً: چنانچه ذکر شد حبل به معنای ریسمان و هر چیزی است که انسان بوسیله آن به مقصدی میرسد و معنای عهد خلاف ظاهر از حبل الله است که نیاز به قرینه دارد.
ثانیاً: عهد و پیمان ، خود یک مفهوم کلی است که برای شناخت آن باید متعلّق آن ذکر شود یعنی وقتی دو نفر با هم عهد و پیمان میبندند در حقیقت بر سر مسألهای است لذا منافاتی ندارد که مراد از حبل الله، عهد باشد ولکن عهد به چه چیزی و پیمان بستن بر سر کدام مسأله و این که قائل استناد جسته به آیه شریفة که به عهد من وفا کنید تا من هم به عهد شما وفا کنم باز دلیل نیاورده که مراد عهد بر چه مسألهای است ولکن بر طبق شواهد گوناگون قرآنی و روایی به این نتیجه میرسیم که مراد عهد بر ولایت بر امامت اهل بیت است که خداوند متعال در روز غدیر خم این عهد را توسط پیامبر از مردم گرفت و یا در حدیث ثقلین فرمود که اگر به این عهد پایبند باشید هیچ گاه گمراه نمیشوید .
شاهد این مطلب هم همان نکتهای است که قائل در ادامه بیان کرده که چون در عهد موجب از بین رفتن خوف و ترس و هراس میشود به حبل الله، عهد میگویند و این ترس و هراس و خوف و نجات از آتش جهنم وقتی محقق میشود که انسان ولایت معصومین را بپذیرد و با تمسک به ریسمان آنان راهی مورد اطمینان را برود تا در نهایت از خوف و ترس در امان باشد.
اشکال قول دوم:
برخی بیان کردهاند که مراد از حبل قرآن است ولکن آنچه به نظر میرسد این است که گرچه قرآن هم به عنوان حبل الله بیان شده ولکن اثبات شیء که نفی ماعدا نمیکند یعنی نفی نمیکند که اهل بیت هم در کنار قرآن بعنوان حبل الله قرار داده شوند چنان چه در روایات بیان شده است که پیامبر صلی الله علیه وآله میفرماید: شما را سفارش میکنم به دو چیز یکی قرآن که ریسمان محکمی بین آسمان و زمین است و دیگری عترتم (آلوسی 2/235) ولکن در همین روایات هم که قرآن به عنوان حبل الله معروفی شده پیامبر اکرم سفارش کرده که باید عترت و اهل بیت هم در کنار قرآن باشند و به آنان تمسک شود چرا که سعادت حقیقی در گروِ، تمسک به هر دو است نه یکی از آنها .
لذا این که خلیفة دوم در اواخر لحظات عمر پیامبر بیان کرد: حسبنا کتاب الله قرآن برای ما کافی است (بخاری، کتاب العلم، باب کتابة العلم، ح 4) سخنی است کاملاً در تناقض با قرآن کریم که میفرماید: وانزلنا الیک الذکر لتبین للناس (نمل / 44) یا رسول الله قرآن را به تو نازل کردیم تا تو برای مردم بیان کنی یعنی بیان پیامبر و روایات او در کنار قرآن موضوعیت دارد و هم چنین مقوله حسبنا کتاب الله مخالف حدیث ثقلین است که فرموده در کنار قرآن باید به عترت هم تمسک شود. چنانچه این روایت را قریب به اتفاق علمای اهل سنت بیان کردهاند.نکته بعد که میتوان به عنوان اشکال بر قول دوم مطرح کرد این است در آیه اعتصام خداوند متعال علت تمسک به ریسمانش را بیان فرموده و آن عدم تفرقه و ایجاد تشتت بین مسلمانان است یعنی تمامی مسلمانان باید به این ریسمان چنگ بزنند تا سبب اجتماع آن و منع از جدایی و تفرقه آنان شود ولکن واضح و بدیهی است که صرف تمسک به قرآن و کلام خداوند متعال موجب زوال اختلاف نمیشود یعنی هم شیعه و هم اهل سنت قبول دارند که به صرف تمسک به قرآن باز هم اختلافات اساسی بین آنها موجود است لذا به حکم آیه اعتصام باید حبل الله چیزی باشد که رفع اختلاف کند و آن چیزی نیست مگر اهل بیت علیهم السلام.
شاهد بر این گفتار هم جریان مناظرهای است که از طرف امام صادق علیه السلام بین هشام بن سالم و فرد شامی اتفاق افتاد که وقتی هشام از او پرسید حجت خدا بر خلق چه کسی میباشد ، او گفت پیامبر اکرم ،هشام پرسید بعد از پیامبر چه کسی؟ او گفت قرآن و سنت . هشام گفت :آیا قرآن وسنت توانسته بین ما رفع اختلاف کند ؟گفت : بله هشام گفت : چرا من و تو باهم اختلاف داریم و بخاطر این اختلاف تو از شام تا اینجا آمدهای ؛ در این لحظه آن مرد شامی ساکت و مغلوب شد. (کلینی 1/172).
آنچه از این مناظره که در محضر امام صادق علیه السلام انجام شد، فهمیده میشود این است که تنها چیزی که موجب رفع اختلاف میشود تمسک به امام و حجت خداوند متعال بر خلق است زیرا قرآن و سنت ذو وجوه هستند یعنی معانی احتمالی زیادی را در بردارند لذا بین مسلمین اختلاف به وجود میآید زیرا هرکس به آن معنایی که به نفعش باشد تمسک میکند و حال آن که با وجود امام و کسی که از ناحیه خداوند است چون به کتاب و سنت پیامبر آشناست و مفسّر حقیقی قرآن است دیگر هیچ اختلافی به وجود نمیآید.
اشکال قول سوم:
برخی گفتهاند که مراد از ریسمان الهی ، دین خداست.
در پاسخ میگوییم اگر منظور از دین، عمل به تمام دستورات خداوند متعال است که با مدعای ما هیچ تنافی ندارد زیرا در رأس دستورات خداوند تمسک به ائمه اطهار علیهم السلام و دینی که ایشان از طرف خداوند آوردهاند، می باشد زیرا دینی که از طرف ائمه علیهم السلام آمده باشد و هم چنین شخص امام چون موضوعیت دارد تمسک به ایشان موجب رفع اختلاف بین مسلمانان خواهد شد .
و امّا اگر منظور از دین ، مطلق دین و هر آنچه که به خدا نسبت داده میشود، است ولو این دین از طرف غیر ائمه بیاید مانند تمسک به اقوال صحابه پیامبر ؛ مسلم است که این موجب زوال اختلاف نمیشود زیرا حتی خود اهل سنت هم قبول دارند که صحابه پیامبر معصوم نبودند و بین یکدیگر اختلاف داشتند لذا چطور انسان میتواند به گفته آنها اعتماد کند .
شاهد این مطلب هم این است که در میان اهل سنت، چهار مذهب به وجود آمده است که نه تنها در مسائل فقهی با هم متفاوت هستند بلکه در برخی از مسائل اعتقادی نیز بین آنها اختلاف وجود دارد ، این در حالی است که پیامبر اکرم بارها میفرمود:«اهل بیت من امان هستند از ضلالت و گمراهی مردم در دینشان و تا زمانی که مردم به آنها متمسک شوند هرگز گمراه نمیشوند». (علامه مجلسی 23/122).
اشکال قول چهارم:
برخی بیان کردهاند که مراد از ریسمان الهی، طاعت خداوند است.
در پاسخ به این سخن میگوییم که طاعت خداوند متعال محقق نمیشود مگر با عمل به دستورات خداوند و دستورات خداوند هم باید از طرف کسانی بیاید که انسان به آنها اعتماد و اطمینان کامل دارد که جزمعصوم نمیتواند باشد لذا اطاعت خداوند تنها و تنها در سایة اعتقاد به حجّت و خلیفة خداوند برروی زمین و عمل به دستورات او محقق میشود که تنها اهل بیت عصمت و طهارت میباشند.
اشکال قول پنجم:
برخی گفتهاند مراد از ریسمان الهی توبه با اخلاص است.
آنچه میتوان در پاسخ به این گروه گفت این است که این قول با سیاق آیه شریفه اعتصام سازگار نیست زیرا آیه میفرماید به این ریسمان الهی چنگ بزنید تا رفع اختلاف شود از شما و حال آن که به صرف توبه از گناهان هیچ اختلافی بین مسلمانان برطرف نمیشود و بلکه توبه یک امری است باطنی که بین شخص و خداوند متعال وجود دارد و اصلاً ربطی به اتحاد بین مسلمین ندارد که امری کاملاً ظاهری است مگر این که مراد توبه از انحراف نسبت به ائمه علیهم السلام باشد که نتیجة آن قبول کردن ولایت ائمه اطهار علیهم السلام باشد که تنها ، آنها ریسمان الهی هستند.
اشکال قول ششم:
برخی بیان کردهاند که مراد از ریسان، جماعت مسلمین است.
در پاسخ به این شبهه به چند نکته اشاره میکنیم:
1-جماعت مسلمین فی نفسه هیچ مدرک شرعی ندارد و حجت نیست چنان چه خود اجماع هم تا زمانی که کاشف از قول معصوم نباشد ، حجت نمیباشد زیرا آن چه ملاک و مهم می باشد ، این است ک انسان به دنبال حجت بین خود و خداوند باشد و تنها حجت خدا عبارتست از قول و فعل و تقریر معصوم.
2-جماعت مسلمین معصوم نیستند لذا سخن آنان مورد اطمینان و اعتماد نمیباشد و انسان را روز قیامت نمیتواند نجات دهد.
3-تمسک به جماعت مسلمین موجب رفع اختلاف و اتحاد نمیشود زیرا در بین جماعت اعتقادات و سلایق متفاوتی وجود دارد در حالی که خدا در این آیه شریفه می فرماید ، تمسک به حبل الله موجب وحدت وعدم تفرقه می شود .
4-با وجود نص از طرف پیامبر اکرم مبنی بر جانشینی امیرالمؤمنین و مشخص شدن معیار و ملاک حق، دیگر جماعت ارزشی ندارد زیرا امیرالمؤمنین است که همیشه با حق و حق با اوست و هر جا او باشد همانجا حق است و نقطه مقابل او باطل است و پیامبر بارها فرموده بود: یا علی انت الفاروق الذی یفرق بین الحق الباطل، یا علی تو جدا کنندة حق و باطل هستی. (علامه مجلسی 22/435؛ جوینی شافعی 1/178 ).
5-آن چه موجب این شبهه شده، مبنای اهل سنت ، در تعیین و انتخاب امام و خلیفه است که هر کسی که اجماع بر خلافت او قائم شد او امام است و حال آن که اولاً : اجماعی محقق نشد زیرا امیرالمؤمنین که رأس صحابه بود و ابن عباس و سلمان و ابوذر و مقداد و عمار و زبیر و بنی هاشم درون اجماع نبودند و ثانیاً : مردم مکه و شهرهای مسلمان نشین در این اجماع شرکت نداشتند و ثالثاً اهل سنت در این مبنا دچار تعارض شدهاند زیرا خلافت عمر به وسیله وصیت ابوبکر بود و خلافت عثمان به وسیله شورای عمر بود و هیچ اجماعی در کار نبود.
6- پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله جواب این شبه را این گونه میفرمایند که : امیرالمؤمنین عَلَم و پرچم هدایت است بدانید که شما بعد از من دچار اختلاف خواهید شد و به گمان باطل خود فکر میکنید که اختلاف امت رحمت است در حالی که قرآن میفرماید: ولا تکونوا کالذین تفرّقوا واختلفوا من بعد ما جاءهم البیّنات واولئک لهم عذاب عظیم.
در این روایت پیامبر این سخن را که اختلاف بین مسلمانان رحمت است (که عامه این حدیث را جعل کردهاند برای توجیه اختلافات درون خودشان) را باطل اعلام کردند و در تعارض با آیه قرآن دانستند و اطاعت از امیرالمؤمنین که پرچم هدایت و تنها عامل رفع اختلاف است را لازم شمردند. (سید بن طاووس /448).
7-باتوجه به خبری که پیامبر به اصحابشان فرمودند مبنی بر این که امت من به هفتاد و سه فرقه تقسیم میشوند که تنها یک فرقه اهل نجات است که آن فرقه، متمسکین به اهل بیت عصمت و طهارت میباشند و تمامی فرقههای دیگر در آتش جهنم هستند (علامه مجلسی 28/14)، دانسته میشود که اجماعی محق نشده و بلکه اگر هم جماعتی محقق شود ملاک حق نمیتواند باشد زیرا تنها یک فرقه اهل نجات است لذا جماعت معیار حق بودن و ریسمان الهی نمی تواند باشد.
8-خداوند متعال دراین آیه شریفه تمام انسانها را تا روز قیامت امر نمودهاند به تمسک به این ریسمان بطور مطلق یعنی در همه شرایط و شئون زندگی مطلقاً چنگ بزنید به این ریسمان و از آنجا که امر به اطاعت مطلق از کسی لازمهاش عصمت است لذا میفهمیم که حبل الله باید معصوم باشد تا اطاعت از او اطاعت از خدا باشد که آن ائمه اطهار علیهم السلام میباشند نه اجماع مسلمین و معنا ندارد که تمام مسلمانان یا اکثر آنان معصوم باشند لذا امر به تبعیت از غیر مصعوم هم بر خداوند حکیم محال است یعنی معنا ندارد که خدا انسانها را امر کند به تبعیت از گروهی که معصوم نیستند و دارای خطا و گناه هستند.
9-باتوجه به چند آیه بعد از آیه اعتصام که میفرماید (الاّ بحبل من الله وحبل من الناس) میفهمیم که جون مِن به معنای بعضیه است یعنی بعض الناس لذا نمیتواند حبل الله به معنای اجتماع مسلمین باشد بلکه طبق روایات مراد از حبلٍ من الله قرآن است و مراد از حبل من الناس، امیرالمؤمنین علیه السلام است.
نتیجه گیری
باتوجه به مباحثی که گذشت و اقوالی که مطرح شد و اشکالات آنها بررسی شد ، دانسته شد که مراد از حبل و ریسمان خداوند متعال اهل بیت علیهم السلام میباشند که خداوند متعال به تمام انسانها دستور داده تا همواره و در تمامی امور به آنها متمسک شوند تا دچار اختلاف نشوند وانها تنها محور وحدت می باشند که هر کسی به دنبال آنان باشد ، راه سعادت و هدایت را پیموده زیرا تنها راهی که مورد اطمینان و اعتماد است راه ائمه اطهار است نه غیر ایشان.
منابع
قرآن کریم.
آلوسی، سیدمحمود (م. قرن 13) روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1415ق.
ابن اثیر (م. 630) أسد الغابه، بیروت، دارالکتاب العربی.
ابن عساکر، (م. 571) تاریخ مدینه دمشق، بیروت، دار الفکر، 1415ق.
ابن منظور (م. 711.) لسان العرب، نشر ادب، قم، الحوزه، 1405ق.
البانی، ناصر الدین، (م. قرن14) سلسله الصحیحه.
بحرانی، سیدهاشم (م. قرن11) البرهان فی تفسیر القرآن، تهران، بنیاد بعثت، 1416ق.
بخاری، محمد بن اسماعیل (م.256) صحیح البخاری، عربستان، بیت الافکار الدولیه.
بروجردی، حسین (م. قرن 14) جامع احادیث الشیعه.
بغدادی، خطیب (م. 463) تاریخ بغداد، تحقیق، مصطفی عبدالقادر عطاء، بیروت، درالکتب المعلمیه، 1417ق.
بیضاوی، عبدالله بن عمر (م. قرن8) انوار التنزیل واسرار التأویل، بیروت، دار احیاء التراث العربی،1418ق.
جوینی شافعی، ابراهیم بن محمد، فرائد السمطین، بیروت، مؤسسه المحمودی.
حسکانی، عبیدالله بن احمد (م قرن 5) شواهد التنزیل، تهران، وزارت ارشاد، 1411ق.
ذهبی (م. 748) سیر اعلام النبلاء، بیروت، مؤسسه الرساله، 1413ق.
رازی، فخرالدین ابوعبدالله محمد بن عمر (م. قرن 6) مفاتیح الغیب، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1420ق.
سید بن طاوس (م. 664) الیقین، قم، مؤسسه دار الکتاب، 1413ق.
سیوطی، جلال الدین (م. قرن 10) الدرّ المنثور، قم، آیت الله مرعشی، 1404ق.
صدوق، علی بن بابویه (م.381) معانی الاخبار، قم، جامعه مدرسین، 1361ش.
طبری، ابن جریر (م. قرن 4) جامع البیان، بیروت، دارالمعرفه، 1412ق.
طریحی، (م. 1085) مجمع البحرین، تحقیق، سید احمد حسینی، مکتب النشر الثقافة الاسلامیه، 1408ق.
طوسی، محمد بن حسن (.م 460) الامالی، قم، دار الثقافه، 1414ق.
عبدالله بن عدی، (م. 365) الکامل، بیروت، دارالفکر، 1409ق.
عیّاشی، محمد بن مسعود (م. قرن 3) تفسیر العیاشی، تهران، چاپخانه علمیه، 1380ش.
فراهیدی، خلیل بن احمد (م.170ق.) العین، تحقیق، مهدی مخزومی، مؤسسه دار الهجره، 1409ق.
قرطبی، محمد بن احمد (م. قرن 7) الجامع لاحکام القرآن، تهران، ناصر خسرو، 1364ش.
قمی، علی بن ابراهیم (م. قرن 3) تفسیر القمی، قم، مؤسسه دار الکتاب، 1404ق.
قندوزی، (م. 1294) ینابع الموده، دار الاسوه، 1416ق.
کلینی، محمد بن یعقوب (م. 329) الکافی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1365ش.
مجلسی، محمدباقر، (م 1110) بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، 1404ق.
مصطفوی، حسن (م.قرن 15) التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1360ش.
مکارم شیرازی، ناصر، معاصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1374ش.
نعمانی، محمد بن ابراهیم، (م. قرن4) الغیبه، تهران، 1397ق.هلالی، سلیم بن قیس (م.80) اسرار آل محمد، قم، انتشارات الهادی، 1415ق.هیثمی، الصواعق المحرقه.
استفاده و یا برداشت بدون ذکر نام محقق و منبع جایز نمی باشد.
- ۹۲/۰۱/۰۴